ترسناک ترین جاذبه های گردشگری ایران، تصاویر

به گزارش وبلاگ تمبوک، کشور ایران یکی از مقاصد مهم توریستی و گردشگری به تعداد می رود؛ ایران به اسم کشور وسیع و چهار فصل شناخته می گردد به طوری که گردشگران همزمان با سفر به یک کشور از آب و هوا های مختلف لذت می بردند یا به کویر گردی در لوت و کویر می پردازند و یا هم در جنگل های بارانی شمال کشور از آب و هوای مرطوب لذت می برند و حتی اگر این ها هم برایشان کافی نباشد می توانند در بخش های جنوبی کشور در کرانه عمان یا خلیج فارس، هوای گرم و شرجی را تجربه نمایند.

ترسناک ترین جاذبه های گردشگری ایران، تصاویر

علاوه بر این ها هزاران هزار اثر مهم فرهنگی و تاریخی وجود دارد که افراد مشتاق زیادی را به سمت ایران فرا می خواند. شاید این ها دلایل کافی و واضحی برای بیان اهمیت کشور عزیز ما ایران در عرصه توریستی باشد اما تنها دلایل نیست!

بسیاری از افراد در سرتاسر جهان خواهان هیجان زیادی هستند و در سفر های خود با بلیط هواپیما در پی آدرنالین و ترس هستند بنابراین همیشه نقاط ترسناک هر کشوری را در هنگام سفر مد نظر قرار می دهند و البته که ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و مکان های ترسناک و هیجان آور زیادی دارد و یکی دیگر از دلایلی که ایران را برای توریستان مکان جذابی می سازد.

وجود همون محل های تاریخی و فرهنگی و طبیعی و ترسناک در کنار یکدیگر است که تقریبا هیچ کشوری در جهان چنین ویژگی ارزشمندی را ندارد.

توجه کنید که گزارشی که در این مقاله می دهیم تایید یا انکار حقیقتی درباره هیچکدام از این مکان ها نیست و برای اطمینان خاطر از صحبت های ما بهتر است که خودتان به این مکان ها سفر کنید تا بتوانید به خوبی در این باره نظر دهید.

قبرستان جن ها

در جنوب شرقی کشور وسیع ما ایران یعنی در استان سیستان و بلوچستان، در 5 کیلومتری شهر چابهار روستایی وجود دارد که حقیقت های مربوط به این روستا تا کنون سر به مهر است و همه را به شگفتی و سکوت وا داشته است این منطقه از چنان معروفیتی برخوردار است که نام آن در کتاب فتوحات اسکندر مقدونی با نام تیز یا تیس معروف بوده است.

جن سنط یا گورستان جن ها مکانی است که گورستان های عظیم الجثه آن نظر افراد زیادی را به خود جلب می نمایند گویی که صاحب این قبر ها انسان ها نیستند و افرادی هستند که از مکان های دیگر به کره زمین آمده اند. سنگ قبرهای عجیب و عظیم که محلی ها را به این باور رسانده که این گورها محل دفن آدمیزاد نبوده و نیست زیرا حتی نوع قبر ها با قبر های معمولی هم فرق دارد.

و تقریبا برای همه سوال است که این قبرها چگونه و در چه زمانی حفر شدند و یا وقتی که وسیله ای برای حفر حرفه ای سنگ ها وجود نداشته است چگونه قبرهایی با این ابعاد و چنین ماهرانه حفر می شوند. شاید مردم گذشته به دلیل حفظ مردگان و در گذشتگان از گزند جانوران و خورندگان زیر زمینی اجساد، صخره ها را با چنین مشقتی می شکافتند و گورها را این چنین می ساختند.

البته کسی گزارش ننموده است که شب هنگام به این منطقه سفر نموده است یا خیر اما احتمال این موضوع زیاد است که شبی فردی گذرش به آن منطقه خورده باشد. یکی از دلایلی که مردم محلی با چنین اطمینان خاطری از جن ها صحبت می نمایند این است که حفر چنین قبر هایی آن هم روی صخره اصلا کار ساده ای نیست و از انسان های گذشته بر نمی آمده است بنابراین این موضوع را به نیرویی فرازمینی و غیر انسانی ربط می دهند.

در هر صورت هنوز منبع کامل و جامعی از نفرین اجنه و گور های آن ها در دسترس نیست اما مردم محلی و بچه ها آن ها با اینکه فاصله زیادی از آن ها ندارند شب هنگام تا جای ممکن سعی می نمایند که از آن سمت فاصله بگیرند و راه خود را از جهت دیگری ادامه بدهند.

باغ سنگی

یکی از مکان های دیگر ایران که علاوه بر حس ترسناک بودن غم عمیقی را به بیننده منتقل می نماید، باغ سنگی است. این باغ که در جاهای تماشای سیرجان است، متعلق به مردی به نام درویش خان بوده است که روزی تمام اراضی خود را از دست می دهد.

درویس خان قادر به تکلم نبود و به نشانه اعتراض و ناراحتی 180 عدد درخت خشک را در چاله هایی می کارد و از آن ها سنگ آویزان می نماید. تماشا این چشم انداز شدت ناراحتی و اندوه درویش خان را از موضوع زمین هایش بر مخاطب آشکار می سازد و تماشا این صحنه علاوه بر ترس باعث حس همدردی و ناراحتی متقابل می گردد.

البته بسیاری می گویند که درویش خان سنگ ها را بنا بر اتفاقات بدی که برایش رخ می داده به دختان آویزان نموده است؛ برای مثال اگر شخصی از خانواده وی فوت نموده بود اون سنگی را از درخت آویزان می کرد.

بسیاری هم می گویند او در خواب باغ سنگی را دید و تصمیم گرفت در واقعیت هم چیزی مشابه آن چه در خواب دیده بود را بازسازی کند. ممکن است دلیل ساخت این باغ جنون درویش خان یا اندوه وی باشد اما چیزی که نظر توریستان را در بدو ورود به این باغ جذب می نماید حالت سنگینی فضای این باغ است.

جنگل جیغ یا سر برج

منطقه ها جنگلی همیشه یکی از پرطرفدارترین جاذبه های طبیعی برای گذراندن اوقات فراغت و ایام تعطیل هستند. در این جاذبه خدادادی احساس نزدیکی با طبیعت را به خوبی می توان لمس کرد. منظره ها جنگلی، زیبا، شگفت انگیز و در عین حال ممکن است کمی ترسناک باشند.

جنگلی را تصور کنید که شب هنگام از درختان آن صدایی عجیب و وحشتتناک به گوش می رسد؛ گویی درختان در شب و با بالا آمدن ماه جیغ می کشند. به گفته بعضی، صدای جیغ شبیه صدای زنی است که زنده زنده در آتش می سوزد. سربرج، روستایی است از توابع بخش طرقبه که به دلیل داشتن پدیده ای وحشتناک، سالانه میزبان صدها توریست داخلی و خارجی است.

جنگل سربرج که با نام جنگل جیغ هم شناخته می گردد، در نزدیکی این روستا قرار گرفته است و اغلب توریستان راه سفر را برای دیدارش در پیش می گیرند. اما اینکه در اول جاده این جنگل، بسیاری راه برگشت را انتخاب می نمایند خود داستانی جدا دارد. روزهای این جنگل عادی و آرام است. شب هنگام اما صدایی عجیب و وحشت آور از درختان این جنگل به گوش می رسد.

صدایی شبیه صوت یا جیغ که به محض تاریک شدن هوا شنیده شده و تا سپیده دم ادامه دارد بعضی فکر می نمایند که این صداها از موجودات فرازمینی و ماورایی است اما بعضی دیگر در کمال آرامش این موضوع را در اثر تغییرات آب و هوایی می دانند.

با این وجود صداهایی که از درختان این منطقه به گوش می رسد؛ اما لازم به ذکر است که هیچ پدیده غیر طبیعی دیگری در منطقه به چشم دیده نشده است. بعلاوه این جنگل در دره رودخانه ای که یکی از سرچشمه های سد طرق است، قرار گرفته است که فصولی از سال خشک بود. اما از سال 1390 که این صداها از جنگل شنیده می گردد، آب رودخانه همچنان جاری و باقی است. همین امر باعث جلب توجه مردم و به تبع آن، ترس آن ها از این پدیده شگفت انگیز شده است.

استان خراسان رضوی با تمام ویژگی های دینی و تفریحی خود این جنگل اسرار آمیز را در خود جای داده است و این موضوع باعث شده است که بسیاری از افرادی که به این استان هر ساله برای مقاصد مختلف سفر می نمایند به جنگل جیغ بفرایند و شبی را با هیجان در جنگل و در فضای طبیعی به سر ببرند.

کلبه وحشت انزلی

اگر به داستان های ترسناک علاقه دارید باید بگوییم که در قسمت شمالی ایران علاوه بر تماشای های تفریحی مختلف یک بخش خاموش و ترسناک به آرامی خفته است. شاید تا به امروز نام کلبه وحشت انزلی به گوشتان نخورده باشد؛ اما باید بدانید که این مکان مخوف در دل جنگلی در نزدیکی صومعه سرا و بندر انزلی به باور بسیاری، محلی نفرین شده و ترسناک است.

استان گیلان، یکی از قدیمی ترین منطقه ها ایران با طبیعتی بکر و دوست داشتنی است که بسیاری از منطقه ها آن تا به امروز مورد کاوش و تحقیق قرار نگرفته است. جاذبه های طبیعی و تاریخی این استان، هر سال هزاران توریست را به سمت خود می کشانند.

این کلبه وحشت یکی از مکان هایی است که در بندرانزلی رعب و وحشت زیادی را به وجود آورده است. این کلبه در دل جنگل هفت دغنان قرار گرفته است. روستا یا منطقه تاریخی هفت دغنان، در 25 کیلومتری غرب صومعه سرا، در بخش مرکزی دهستان ضیابر و روستای بهمبر و در نزدیکی بندر انزلی در استان گیلان واقع شده است. جنگل هفت دغنان هم در نزدیکی روستای هفت دغنان قرار گرفته است که علاوه بر زیبایی، بسیار رعب آور و ترسناک است و هر کسی جرات ندارد در آن پای بگذارد.

محلی های این منطقه، صداهای زیادی را از این جنگل شنیده اند و طبق گفته آن ها، بهتر است تا شب نشده این منطقه را ترک کنید. البته اگر برای تجربه ترس و دلهره به این جنگل سفر نموده اید، راه خود را به سمت بخش شرقی روستا کج کنید، جایی که هوا به یک باره سنگین تر می گردد و حضور کلبه ای دو طبقه، متروکه و پرماجرا فضا را حتی سنگین تر هم می نماید؛ مکانی که افسانه های محلی بسیاری در خصوص آن وجود دارد.

افسانه های زیادی در خصوص چگونگی متروک ماندن منطقه تاریخی هفت دغنان وجود دارد. طبق یکی از آن ها، ماری، بچه ای را داخل گهواره نیش می زند و پدر و مادر بچه به تعقیب مار می فرایند و آن را می کشند. پس از این حادثه، مارها به منطقه حمله می نمایند و مردم هم از ترس مارها از محل سکونت خود می گریزند و آنجا را تخلیه می نمایند.

افسانه های دیگر می گویند که قورباغه ای عظیم و سمی در آب استخر وارد شد و آب آن را مسموم کرد. پس از آن، تمام گاو و گوسفندهایی که از آب استخر آب می نوشیدند، مسموم شدند و شیرشان مردم منطقه را مسموم کرد. در نهایت مردم منطقه پیروز نشدند تا قورباغه را از بین ببرند و مجبور شدند شهر را ترک نمایند.

در حال حاضر تمام جنگل این منطقه تاریخی متعلق به شرکت شفارود است و از آثار تاریخی به دست آمده در آن می توان به انواع مهره ها، انگشتر مردانه، سکه هایی از جنس مس و روی، پیه سوزهای سفالی، چراغ های روغنی و کوزه های گلی عظیم که برای تدفین از آن استفاده می کردند، اشاره نمود. کوره های سفالگری، آجرپزی، کارگاه های شیشه گری و آهنگری و قبرستان های قدیمی از دیگر کشفیات این منطقه تاریخی بوده است.

تمام سکنه منطقه تاریخی هفت دغنان و آبادی های اطراف آن در حدود 250 سال پیش به دلیل شیوع بیماری طاعون سیاه، جان خود را از دست دادند. با گذر زمان و رویش درختان، این منطقه به جنگل های اطراف وصل شد و به صورت جنگلی بکر باقی ماند و خلق افسانه وجود یک خانه نفرین شده در منطقه ای باستانی که تمام سکنه خود را به دلیل ابتلا به طاعون سیاه در صدها سال قبل از دست داده است، زیاد هم دور از فکر نیست.

قلعه زاهدان کهنه

شهر تاریخی زاهدان کهنه در روزگار حیات و آبادانی یکی از شهرهای عظیم ایران به تعداد می رفت و در طول سده های چهار الی نه هجری قمری مرکزیت سیستان را بر عهده داشت.

به گزارش ایسنا، شهر زاهدان کهنه در 20 کیلومتری جنوب شرق زابل، 27 کیلومتری شرق زابل، در حوزه شهرستان زهک و روی بلندی واقع شده است.

زاهدان کهنه محل واقعی شهر سیستان، دومین دارالحکومه سیستان در دوره اسلامی بوده که تمام ویژگی ها و معینات شهر سیستان را دارا است.

این شهر در دوران اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار بوده است، به طوری که گروهی از محققان آن شهر را (زرنج یا زرنگ) می دانند و بعضی دیگر هم آن را شهر باستانی جالق (زالق) به حساب آورده اند.

زاهدان کهنه از پنج بخش مجزا به نام های ارگ اول، ارگ دوم، قطعه، شارستان (جایی که افراد شهرنشین زندگی می کردند) و حومه که اطراف شارستان را در بر می گیرد، تشکیل شده است؛ شمال سیستان و بلوچستان را زاهدان کهنه در برگرفته و برای این شهر حد و مرزی نمی توان معین کرد.

وسعت شارستان زاهدان کهنه 325 هکتار بوده و در دوران اسلامی در ایران هیچ شهری وجود نداشته که وسعت شارستان آن به این میزان باشد. زاهدان کهنه از قرن پنج تا نه هجری مسکونی بوده و مرکز سیستان در دوران اسلامی محسوب شده است.

در محل زاهدان کهنه و اطراف آن، مجموعه ای از بناهای دوران اسلامی وجود دارد که یکی از این مجموعه ها در فاصله 250 متری شمال شرقی ارگ زاهدان کهنه قرار گرفته است.

تیمور که توان نفوذ به داخل شهر به وسیله قلعه با باروهای قطور و مرتفع را نداشته به وسیله بستن کانال های آب این شهر توانست به آن تسلط پیدا کند، این شهر در سال 785 هجری قمری به شدت تخریب و سپس با حمله شاهرخ تیموری در سال 811 هجری قمری به تباهی کشیده شد و از آن پس هم برای همیشه در بستر تاریخ خفته ماند.

قطر برج های قلعه این شهر 18 /5 متر، ضخامت باروهای آن 4 /5 متر و ارتفاع آن ها به 15 متر هم می رسد که نمونه آن در هیچ بنای تاریخی دوره اسلامی ایران وجود ندارد.

در کنار ارگ زاهدان کهنه آرامگاهی به نام چهل پیر یا چهل وچهار زاهد کهنه دیده می گردد، این مردان به وسیله تیمور لنگ گردن زده و در کنار ارگ دفن شدند؛ هم چنین در جهت شمال غربی زاهدان کهنه و در طول همان لبه گلی تراس بلندی که شهر دوران اسلامی اخیر زاهدان کهنه در روی آن بنا شده است، آثار یک آبراهه قدیمی دیده می گردد و اندازه قابل توجهی سفال از نوع سفال های لعاب دار دوران اسلامی زاهدان کهنه در سطوح مختلف آن پراکنده است.

شهر زاهدان کهنه در زمان حیات خود انبار غله سیستان و بلوچستان بوده است و با مطالعات اجرا شده بناهای متعددی از خشت و آجر که روی آن ها اثر گچ های رنگی هم به چشم می خورد در این منطقه شناسایی شده است.

جهنم دره

در فاصله 35 کیلومتری مشگین شهر، کیلومتر 18 ییلاق قارا یاتاغ دره ای عمیق وجود دارد که دورتادور آن را صخره های سنگی احاطه نموده است و رودخانه خیاوچایی با سرخوشی راه خود را از میان آن ها باز می نماید و می گذرد. تناقض باورنکردنی چهره خشن صخره ها را در کنار زیبایی های رودخانه پر آب و بعلاوه، آب سرد و خنک آن را در فصل تابستان در فکر خود تجسم کنید.

شاید باور نکنید! اما محلی ها این دره را که با زیبایی های وصف ناشدنی اش شوق زندگی در انسان ها برمی افروزد، جهنم دره یا شیطان دره می نامند. دره جهنم یا به قول محلی ها، جهنم دره سی (جهنم درسی)، برخلاف آنچه از نامش به فکر ها متبادر می گردد، تکه ای کوچک از بهشت موعود است که در دامنه های شمالی کوه پایدار سبلان و در شمال غربی ایران قرار گرفته است.

این دره بهشتی، یکی از شگفتی های طبیعت در فاصله 20 کیلومتری روستای موئیل است. برای رفتن به این دره، از مبدا روستای موئیل، بخشی از راه را باید با خودرو و بخشی را باید پیاده پیمود. آبراه کم پهنا و در عین حال، پرآب و خنکی از میان این دره عبور می نماید که در تمام فصول سال زیبا است.

با سرد شدن هوا، به خاطر تشکیل قندیل های یخی فراوان و زیبا در دو طرف آبراه در اشکال مختلف، زیبایی دره صدچندان می گردد. به گفته ساکنان محلی، دلیل این نام گذاری سراشیبی های تند و جهت صعب العبوری است که برای رسیدن به دره و رودخانه آن باید پیمود.

به خاطر همین شیب های تند 70 درصد و خاک سستی که هر لحظه امکان دارد زیر پای افراد را خالی نمایند، فقط طبیعت گردان و کوهنوردان حرفه ای پا به این منطقه می گذارند؛ بنابراین، بهتر است بدون راهنما وارد دره نشوید. هرچقدر که به پایین دره نزدیک تر شوید، زیبایی های آن پررنگ تر می گردد. صعب العبور بودن جهت و ترسناک بودن نام جهنم دره دلیل خوبی برای سفر نکردن به آن نیست. دلایل زیادی برای سفر به جهنم دره خاص و تماشایی مشگین شهر وجود دارد.

قندیل های یخی و حتی چشمه های آب گرم طبیعی اطراف دره که از دل صخره های کوه سبلان به بیرون می تراوند هم تنها ویژگی هایی نیستند که به جهنم دره، ارزش سفر می بخشند. این دره دارای طبیعتی دست نخورده، حیات وحش متنوع و اهمیت زیست محیطی فراوانی برای عشایر است.

سال ها پیش، در محلی که اکنون روستای موئیل جزئی از آن است، زمین های سرسبز و ییلاق های خوش آب وهوایی وجود داشت که محل کوچ عشایری بود که دره های این منطقه را برای رفت وآمدهای سالانه خود انتخاب نموده بودند و شاید هیچ کس به میزان شاهسون ها از زیبایی های نهان و ناشناخته جهنم دره مطلع نباشد. این عشایر هنوز هم برای رفتن به ییلاق های مرتفع مانند آیقار، تندیرلی و هازامیغ از دره های این منطقه عبور می نمایند.

طول کل دره حدود 13 کیلومتر است که فقط بخشی از آن به شکلی که در تصویر بالا مشاهده می کنید، درآمده است. کوهنوردان بسیاری برای صعود به قله های سبلان، مانند قلل کسری، هرم و جنوارداغ از این حوالی عبور می نمایند. علاوه بر آن، جهنم دره به خاطر همجواری با آتشفشان نیمه فعال سبلان که سومین قله بلند ایران محسوب می گردد، از چشمه های آب گرم بی تعدادی برخوردار است که ویژگی های درمانی متعددی دارند.

جهنم دره زیستگاه دائمی حیواناتی از قبیل قوچ و میش ارمنی، آهو، خرس قهوه ای و خاکستری، گراز، بز سفید طوق دار، کفتار و پرندگانی چون عقاب و شاهین و سایر گونه های دیگر پرندگان و وحوش است که اینجا را به اسم مأمن و محل زندگی خود برگزیده اند. در زمان سفر به این منطقه باید جوانب احتیاط را رعایت کرد؛ چراکه در این حجم از طبیعت بکر که به نظر همه چیز در آرامش کامل به سر می برد، حیواناتی مانند خرس ها در صورتی که احساس نمایند خطری توله هاشان را تهدید می نماید، می توانند خطرناک باشند. اگر حین قدم زدن در کنار رودخانه به زمین زیر پایتان دقت کنید، جای پای خرس ها را آشکارا خواهید دید.

شاید یک دلیل نام گذاری پارادوکس گونه جهنم دره هم همین آب وهوای نامتعارف آن باشد؛ اما به خاطر وجود آب ها و چشمه های آب گرم آن، اینجا این قابلیت را دارد که مقصدی ایدئال برای روزهای سرد زمستانی هم باشد؛ به ویژه اینکه تماشای آبشارهای یخ زده و قندیل های آویزان از دیواره های صخره ای کنار رودخانه خود به تنهایی عاملی برای جذب مسافر است.

قنات قصبه

همان طور که میدانید در کشور عزیزمان ایران آثار های تاریخی بسیار مهمی وجود دارد که با نگاه به هر کدام از آنها افتخاراتی وجود دارد که همگی ما به آنها میبالیم. بسیاری از آثار ما ساخت دست بشر بوده که به مرور زمان دچار تغییرات شده است. قنات قصیبه گناباد که درمرکز شهرستان گناباد در خراسان رضوی واقع شده، یکی از همین آثار است که همگان را به حیرت انداخته است. درباره این قنات گناباد داستان ها و گفته های تخیلی بسیاری وجود دارد که روستاییان آنها را نقل نموده اند. این گفته ها از زمان های بسیار به ما رسیده و برگرفته از میراث آن اهالی است.

هر زمان که محلیان میخواهند راجع به این قنات صحبت نمایند این جمله معروف را میگویند که از زبان اجدادیان خود شنیده ایم که این قناب عجیب و پر عمق کار دست انسان نیست بلکه ساخت افرادی بالا تر از انسان مثل پریان و ارواح است. قدیمیان آن منطقه در گذشته به گناباد براساس گفته هایشان، جن آباد می گفتند که به مرور زمان به جناباد و الان به گناباد تبدیل شده است.

یکی دیگر از افسانه ها در میان مقنیان این بود که شخصی به نام طاهر باشناس به دیوان خود دستور ساخت این قنات را داده است. امروزه در میان محققان و پژوهشگران درباره دلیل ساخت و زمان ساخت این قنات نظرات متفاوتی وجود دارد و تنها کسی که توانست توضیحی کامل راجع به قنات گناباد را ارائه دهد تاصر خسروقبادیانی بود.

یکی از پژوهشگران مشهدی با توجه به یکی از داستان های تخیلی آن دوره بر این باور است که یکی از عظیمان ایرانی دستور ساخت این قنات را برای تقاص گناهان عظیم داده است. این قنات مربوط به دوران قبل از پادشاهی کیخسرو است که 12 رخ آن را فردوسی در شاهنامه خود آورده است. با توجه به تحقیقاتی که بر روی سفال های جمع آوری شده از دهانه اصلی این قنات انجام دادن، کهنگی این قنات به دوره حکومت هخامنشیان برمیگردد.

اما به نظر شما چرا باید همچین قنات عمیقی را به وجود آورد؟ هیچ کس نتوانسته به درستی از سرگذشت قنات گناباد سر درآورد. یکی از پژوهشگران فرانسوی بنام هانری گوبلوی که وقت زیادی را صرف تحقیق راجع به این قنات کرد در کتابی بنام قنات، ساخت این قنات را ساختی حرفه ای معرفی کرد و از نظر او این قنات را نیروی فرا تر از انسان ساخته است.

هانری در سال 1940 برای تحقیق و نظر راجع به روش های مدرن آبیاری به این منظقه رفت و در کتاب خود نهایت خلاقیت و مهندسی سازندگان را به قنات قصیبه گناباد نسبت داد. در اینجا باید گفت قنات گناباد قدمتی 2500 تا 2700 سال را داراست و دارای دو دالان زیرزمینی به طول 33 کیلومتر و چاه های بسیار عمیقی به عمق 300 متر را دارد.

دره ارواح

امروز می خواهیم در خصوص یکی از اسرارآمیزترین نقاط ایران صحبت کنیم. دره ای مخوف و مسحورنماینده در خوزستان که به دره ارواح معروفیت پیدا نموده است. این دره تا به حال جان خیلی ها را گرفته و هرکسی جرات نزدیک شدن به آن را ندارد. دره کول خِرسان، کول خِرسون یا اشکفت زرده در 25 کیلومتری شهرستان دزفول و در نزدیکی روستای بیشه بزان قرار گرفته است و به دره ارواح معروفیت پیدا نموده است.

دره ارواح با این که فاصله کمی از شهر دزفول دارد اما اختلاف دمایی زیادی با آن دارد و در فصل تابستان بسیار خنک است و دمای هوا اغلب بین 20 تا 30 درجه سانتیگراد متغیر است. آب و هوای خنک و مطبوع در تابستان و معروفیت این دره به نام دره ارواح، توریستان ماجراجو را از سرتاسر ایران به سمت خود جذب نموده است. همین موضوع باعث وقوع حوادث مرگباری در سال های اخیر شده است. بنابراین قبل از هرچیز باید بگوییم که سفر به دره ارواح خوزستان کار هرکسی نیست و هرگز بدون راهنما و تجهیزات مناسب به این دره نروید!

در خصوص نامگذاری این دره به نام خرسان اطلاعات موثقی در دست نیست اما گفته می گردد که در قدیم این دره محل زندگی خرس ها بوده است و به همین خاطر به آن کول خرسان می گویند. کول در زبان محلی به معنای دره است. دره کول خرسان یا همان دره ارواح جهتی پرپیچ و خم بین صخره های سنگی است و در بیشتر روزهای سال نور خورشید به آن نفوذ نمی نماید و اغلب سایه است.

به همین خاطر در تابستان ها خنک و در زمستان ها گرم است و تفاوت دمایی زیادی با منطقه ها اطراف دارد. عمق دره ارواح حدود 200 متر است و دیواره های جهت با گیاه دارویی پرسیاوشان و آبشارهای کوچک و عظیم پوشیده شده است و بر زیبایی این دره اضافه نموده است. جهت پرپیچ و خم این دره گاهی بسیار عریض می گردد و گاهی آنقدر باریک است که تنها یک نفر به سختی می تواند از بین صخره ها عبور کند. اگر در دره ارواح به بالای سرتان نگاه کنید سنگ های کوچک و عظیمی را می بینید که از بالا داخل دیواره تنگ بین دره افتاده اند و همان جا گیر نموده اند.

تصور سنگی عظیم که بالای سرتان معلق مانده است عبور از این جهت را خوفناک و هیجان انگیز می نماید. رودی دایمی در بستری از شن و ماسه در جهت دره ارواح جاری است که از چشمه های درون دره سرچشمه می گیرد.

جهت پیاده روی دره ارواح حدود 4-5 ساعت طول می کشد و در انتهای دره به رودخانه دز خواهید رسید. با نزدیک شدن به انتهای دره سطح آب افزایش پیدا می نماید و ممکن است مجبور باشید مسافتی را شنا کنید. به همین خاطر بسیاری از افراد نمی توانند تا انتهای دره ارواح را بپیمایند و از اواسط جهت برمی گردند.

اگر آنقدر جسور و ماجراجو باشید که جهت دره ارواح را تا آخر بروید به غاری قوسی شکل می رسید که در نهایت شما را به حوضچه گهر می رساند. عمق این حوضچه حدود 3 متر است و بیشتر توریستان پس از طی جهت طولانی و سخت دره ارواح در نزدیکی این حوضچه توقف می نمایند و به آب تنی و استراحت می پردازند.

باز هم تاکید می کنیم که اگر قصد سفر به دره ارواح را دارید حتما از یک راهنمای مجرب و آشنا به منطقه یاری بگیرید و اطلاعات لازم را در خصوص این منطقه داشته باشید. برترین فصل برای سفر به دره کول خرسان اواخر بهار و تابستان است که هوا بسیار خنک و مطبوع است و احتمال سیلاب های بهاری هم دیگر وجود ندارد.

برای رسیدن به این منطقه می توانید از روستای بیشه بزان در منطقه شهیون به دره ارواح برسید. بعلاوه از روستای پاقلعه در شهیون هم می توانید خودتان را به دره کول خرسان برسانید. جهت ابتدا تا انتهای دره ارواح حدود 10 کیلومتر است و طی این جهت 4-5 ساعت زمان احتیاج دارد.

گورستان سفید چاه

قبرستان سفید چاه که به قبرستان سپید هم معروفیت دارد، در شهرستان بهشهر، بخش یانه سر، روستای سفید چاه واقع شده که مربوط به دوره تیموریان است و اولین قبرستان مسلمانان در ایران به تعداد می رود.

در روستای سفیدچاه رسم بوده است که سنگ قبر مردگان را بر اساس شغل آنها حکاکی می کردند، اما بعد از مرگ آخرین بازمانده سنگ تراشان و حکاکان مصیب محله، عمر حکاکی روی سنگ ها هم به انتها رسیده و درگذشتگان تازه روستا، با سنگ های امروزی دفن می شوند.

از اعتقادات جالب اهالی این روستا این است که اگر در این قبرستان دفن شوند جسد آنها سالم باقی می ماند یا بر اثر فشار قبر جسد هیچ آسیبی نمی بیند. بر اساس آنالیز های اجرا شده به وسیله پژوهشکده های مختلف خاک شناسی، خاک این قبرستان دارای آهک بسیار بوده و اجساد در این گونه خاک ها با زمانی طولانی تر نسبت به باقی انواع خاک تجزیه می شوند که البته در سالم ماندن جسد نقش سنگ لحد و جنسش و نوع قرار دادنش هم بی تأثیر نیست و شاید به همین خاطر جاودانه ماندن اجساد بوده که افراد مهم و سرشناس اطراف را در این قبرستان دفن می کردند.

در این قبرستان از تخته سنگ های کوه های اطراف برای سنگ لحد استفاده می گردد که این هم در دوام جسد موثر است، ولی در باقی قبرستان ها به جای سنگ از تخته چوبی استفاده می گردد که خیلی زودتر از سنگ تجزیه خواهد شد و دلیل نام گذاری این قبرستان به سفیدچاه هم رنگ خاک سفیدش است که ناشی از آهک بسیار آن است.

دریاچه تخت سلیمان

یکی دیگر از موارد این لیست که علاوه بر زیبایی چشم نواز خود حقیقتی اسرار آمیز را یدک می کشد، دریاچه تخت سلیمان در شمال شرقی شهر تکاب است. این شهر پیشینه تاریخی زیادی دارد به گونه ای که محل تولد زرتست به تعداد می رود و بسیاری از مسافرانی که به تماشا دریاچه می فرایند از اسرار آن خبر ندارند. هیچ رودی به این دریاچه نمی ریزد و نوعی دریاچه خود جوش (آرتزین) محسوب می گردد به همین خاطر نگین فیروزه ای تخت سلیمان در بخش میانی این منطقه، بدون واسطه در حال درخشش است.

افسانه هایی در خصوص وجود گنج پنهان در زیر آب ها به گوش می رسد اما هرگز شخصی نتوانسته است اثری از آن ها پیدا کند زیرا غرق شدن یکی از خطرهای مهم این دریاچه است و هیچ کس از این دریاچه زنده بیرون نیامده است پس اگر قصد سفر به تخت سلیمان را دارید پیشنهاد می کنیم که فقط از زیبایی بصری آن لذت ببرید و به هیچ وجه به شنا نپردازد.

کال جنی

دره جن ها یا کال جنی در شهر تاریخی طبس قرار گرفته است و به گفته افراد محلی این دره محل پرسه زدن اجنه می باشد و هرگز کسی نباید به تنهایی در آن اقامت کند یا شب هنگام در این دره اتراق کند. بسیاری هم می گویند این دره به وسیله جنیان ساخته شده است اما امروزه این حقیقت عظیم برملا شده است که این دره طی اتفاقات زمین شناسی مانند فرسایش رسوبات در طول سالیان دراز شکل گرفته است.

اگر قصد دارید ماجراجویی پرهیجانی را با دوستان خود شروع کنید این منطقه برترین گزینه است.

دره ستارگان

دره ستارگان قشم شاید نام آشنا ترین مورد از لیست ما باشد زیرا در طول سالیان اخیر مسافران داخلی و خارجی زیادی به جزایر جنوبی کشور سفر نموده اند. یکی از مکان هایی که هر توریستی که به قشم سفر کند از آن تماشا می نماید، دره ستارگان است. این دره هم همچون دره کال جنی به وسیله رخدادهای زمین شناسی به وجود آمده است اما مردم محلی معتقد بودند که این دره محل زندگی اجنه است و کسی نباید شب در این منطقه اقامت کند اما افراد زیادی در طول سال ها شب های خود را در این دره سپری کردند و با مسئله ای روبرو نشدند.

این دره با قدمت دو میلیون ساله هر سال پذیرای تعداد زیادی از افراد ماجراجو بوده است. علاوه بر گشت و گذار و لذت بردن از زیبایی های این دره می توانید از غرفه های صنایع دستی و خوراکی موجود در این دره خرید کنید و اوقات خوشی را برای خود رقم بزنید.

دریاچه یا تالاب ارواح

در 12 کیلومتری شهر نوشهر و در 5 کیلومتری شمال روستای چلندر و در قلب منطقه ملا کلا تالابی که صدای وحشت از آن بر می خیزد قرار گرفته است؛ طول دریاچه یا همان تالاب حدود 700 متر و عرض آن به 300 متر می رسد. شاخه های درختان خشک شده در وسط دریاچه ظاهری شبیه انگشتان اشباح را به وجود آورده اند گویی که اشباح در حال برخواستن از کف دریاچه هستند که این صحنه چشم هر بیننده ای را می هراساند. بیشتر اوقات هم این دریاچه مه آلود است و در بین جنگل های منطقه ملا کلا مدفون است.

رسیدن به این منطقه سخت و سخت است پس برای حرکت به سمت این تالاب از مطمئن بودن همسفر و وسیله نقلیه خود مطمئن شوید و تا جای ممکن تنها به این مکان نروید. ترکیب صدای حیوانات وحشی جنگل، مه آلود بودن فضا، درختان انگشت مانندی که سر از آب بیرون آورده اند همه و همه بر وحشت این منطقه می افزایند و باعث شده است که این منطقه به تالاب یا دریاچه ارواح مشهور گردد.

مردم محلی آن منطقه چیزی از روح ها ندیده اند و تا به حال گزارشی قطعی از وجود روح در این منطقه به گوش نرسیده است با این وجود مردم محلی معتقدند که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها! و فکر می نمایند که اقوام گذشته در این محل ممکن است موجوداتی اهریمنی یا فرا طبیعی را مشاهده نموده باشند. مردم کنجکاو هم با شنیدن این داستان ها تصمیم می گیرند که به تنهایی برای تماشا صحت امر به این دریاچه بفرایند و شخصا تالاب را از نزدیک ببینند.

این تالاب به ترسناک بودن معروف است اما نمی توان از زیبایی جنگل اطراف آن چشم پوشی کرد.

در هر حال سالیانه تعداد زیادی از توریستان به این منطقه ای که سابقا متروکه بود سفر می نمایند تا با چشم خود ارواح را ببینند و با آن ها ارتباط برقرار نمایند و تا کنون یک مورد موثق از رویت شدن این موجودات در این مکان ثبت نشده است.

اما اگر در این دریاچه با ارواح یا اجنه هم برخورد نکردید ناراحت یا سرخورده نشوید زیرا زیبایی این جنگل، حالت باتلاقی دیاچه و شاخ و برگ های وسط آن و در این حال فضای مه آلود باعث می گردد که لحظه ای از دغدغه شهر و تعلقات آن دور شوید و از لحظات بودن در این مکان دنج و دست نخورده لذت ببرید البته نا نتماشا ارواح هم همچنان توریستان به این مکان می آیند زیرا حتی اگر بدانند که موجودی فرا زمینی در این مکان وجود ندارند ترکیب صداهای ترسناک محیط و صدای مرداب در نیمه شب و مه همه و همه باعث ترس می گردد حتی اگر واقعا بداند که در این مکان هیچ چیزی به او آسیب نخواهد زد.

اگر شما هم از مشتاقان هیجان و آدرنالین هستید اولین گزینه از لیست ما برای شما تالاب ارواح است و می توانید با دوستان خود به این نقطه از کشور در هر زمانی سفر نموده و حسابی یکدیگر را بترسانید فقط در حین گش و گذار در منطقه به صحبت نگهبانان آن جا گوش فرا دهید و به هیچ وجه سعی نکنید که به دریاچه وارد شوید زیرا همان گونه که پیش تر اشاره نمودیم این دریاچه حالت باتلاقی و تالاب مانند دارد و حتی امتحان کردن چنین کاری به بهانه شوخی هم حادثه ساز خواهد بود.

دودکش جن

پدیده های طبیعی علاوه بر زیبایی های خاص خود گاهی اوقات می توانند باعث رعب و وحشت در میان مردم بشوند برای مثال هودو که یک پدیده زمین شناسی به تعداد می رود و ساختارهای دودکش مانند را در منطقه به وجود می آورد در زنجان با نام دودکش جن شناخته می گردد. دلیل نامگذاری این ساختارها با این نام این است که همچون ساختارهای زمین شناسی ای که پیش تر دیدیم مثل دره ستارگان، هر گار که بشر نمی توانست تصور کند که چگونه چیزی ساخته شده است، ساخت آن را به اجنه و موجودات فراطبیعی ربط می داد.

در این افسانه هم که سال ها دهان به دهان چرخیده اعتقاد بر آن است که این دودکش ها را اجنه برای دژهای خود ساخته اند. اما امروزه علم ثابت نموده است که نه تنها خبری از اجنه نیست بلکه این ساختارها یک پدیده زیبای زمین شناختی هستند ولی بسیاری از مردم هنوز هم به دلیل نام آن برای ماجراجویی به این مکان سفر می نمایند.

ارگ بم

ارگ بم یکی از مکان هایی است که بسیاری از افراد به دلیل ارزش تاریخی و زیبایی بافت کهن این دژ برای آن ارزش زیادی قائل هستند. این ارگ که در بم قرار گرفته است شامل شهری با بافت قدیمی است که با ورود به آن گویی دری را به سوی گذشته باز نموده اید. بسیاری از افرادی که به این شهر تاریخی سفر می نمایند از پیشینه هولناک آن خبر ندارند.

در سال 1382 و در هنگام زلزله مخرب شهر بم، ادیوارهای این ارگ تخریب شد و راز آن برملا شد. این ارگ محل دفن اجساد بچه ها پسر بوده است و طبق آیینی پسران قربانی می شدند. پس از این اتفاق بسیاری از مردم به دلیل وحشتی که این ارگ ایجاد نموده است برای تماشا آن می فرایند.

منبع: گردشبان

به "ترسناک ترین جاذبه های گردشگری ایران، تصاویر" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ترسناک ترین جاذبه های گردشگری ایران، تصاویر"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید